Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6296 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Darf ich ein Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Darf ich ein anderes Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Other Matches
Darf ich die Preisliste sehen? U اجازه دارم فهرست قیمت را ببینم؟
Ich hoffe, auch einmal meine Schwester zu sehen U من آرزو دارم که حتی برای یکبار خواهرم را ببینم
Darf ich ... ? U اجازه دارم ... ؟
Darf ich mal vorbei? U اجازه دارم رد بشم؟
Darf ich hier sitzen? U اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Darf ich hier essen? U اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
Darf ich das Fenster öffnen? U اجازه دارم پنجره را باز کنم؟
Darf ich Ihre Mahlzeit essen? U اجازه دارم غذای شما را بخورم؟
Darf ich hier parken? U اجازه دارم [می توانم] اینجا پارک کنم؟
Darf ich es Ihnen erklären? U اجازه دارم اونو براتون توضیح بدم؟
Darf ich heute ausnahmsweise früher weg? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Kann [Darf] ich das für einen Moment leihen? U میتوانم [اجازه دارم] این را برای یک لحظه قرض کنم؟
Wie lange darf ich hier parken? U برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Darf ich deinen Wagen fahren? Ja, nur zu! U اجازه دارم خودروی تو را برانم؟ بله هر طور که دوست داری!
Ich liebe dich, weil ich dich brauche. U دوست دارم، چون بهت نیاز دارم.
Ich möchte gerne zu Herrn ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
In welcher Stadt wohnst Du? Kann ich Sie [da] treffen? در کدام شهر زندگی میکنی ؟آیا میتوانم شمارا ببینم ؟
Ich komme! U دارم می آم.
Ich fahre U من مسابقه دارم
Ich habe ein Kind. U من یک بچه دارم.
Ich habe Kopfschmerzen. U من سر درد دارم.
Ich habe zwei Kinder. U من دو تا بچه دارم.
Ich habe Erkältung. U سرماخوردگی دارم.
Ich habe es eilig. U من عجله دارم.
Ich bin einverstanden. U قبول دارم.
{m} <pres-p.> U دوستت دارم
Ich habe eine Frage. U من یک سئوال دارم.
Ich habe Halsschmerzen. U من گلودرد دارم.
Ich mag dich. U دوستت دارم.
Ich zweifle daran. U من بهش شک دارم.
Ich liebe dich. O من تو را دوست دارم.
ich brauche ein buch. U من یک کتاب لازم دارم.
Meine Nase läuft. [ugs.] U آب ریزش بینی دارم.
Mir ist schlecht. U حالت تهوع دارم.
Ich habe viel zu tun. U خیلی کار دارم.
Ich liebe dich von ganzem Herzen! U از ته قلب دوست دارم.
Soweit ich mich erinnere ... تا آنجایی که به یاد دارم ...
Mir ist übel. U حالت تهوع دارم.
Ich glaube an Gott. U من به خدا ایمان دارم.
Mir ist kotzübel. [umgangssprache] <idiom> U دارم بالا میارم.
Ich bin über 50 Jahre alt. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
Es würgt mich. [umgangssprache] U حالت تهوع دارم.
Ich bin beim Kochen. U من دارم آشپزی می کنم.
Ich bin mir absolut sicher, dass... U من اطمینان کامل دارم که ...
Ich halte mich im Hotel auf. U در هتل منزل دارم.
Besteht U من کمبود اهن دارم
Ich brauche Augentropfen. U من به قطره چشم نیاز دارم.
Mir gefällt es. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
Es gefällt mir. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
Ich brauche einen Abschleppwagen. U من به یک کامیون یدککش نیاز دارم.
bei aller Liebe <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
Ich mag die Wahrheit erfahren. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
Natürlich mag ich Volleyball. U البته که من والیبال دوست دارم.
Ich mag entweder Tee oder Milch. U من یا چایی یا شیر دوست دارم.
Ich arbeite daran. U دارم روش کار میکنم.
Ich mag Fußball, aber ich mag Handball nicht. U من فوتبال دوست دارم اما نه هندبال.
Ich hab dich lieb. U دوست دارم. [در رابطه غیر عشقی]
Vergiss nie, dass ich dich liebe. U هرگز فراموش نکن که دوست دارم.
Meine Schwester mag ich ebenso gern wie meinen Bruder. U من خواهرم را به اندازه برادرم دوست دارم.
Ich habe eine andere Karte. U یک کارت [اعتبار یا بانکی] دیگری دارم.
Ich bin sicher, wir können zu einer Vereinbarung kommen. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
Ich sterbe vor Hunger. U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
Tatsächlich glaube ich, dass meine Mannschaft gewinnt. U من واقعا باور دارم که تیم من می برد.
Ich habe dich lieb. U دوست دارم. [در رابطه غیر عشقی]
Wie zeig ich ihm, dass ich ihn mag? U چطور به او [مرد] نشون بدم که دوستش دارم؟
dein Wort in Gottes Ohr! <idiom> U امیدوارم که حق با تو باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Brauche ich ein Passwort? U به کد گذر [برای شبکه رایانه] نیاز دارم؟
Falltür {f} U در کف اتاق
Raum {m} U اتاق
Zimmer {n} U اتاق
Boden {m} U کف اتاق
Fußboden {m} U کف اتاق
Ich mag Fußball, weil es ein interessantes Spiel ist. U من فوتبال دوست دارم چونکه [ او] بازی جالبی است.
Ihr Wort in Gottes Ohr! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Ich mag Fußball, obwohl ich oft unterwegs bin. U با اینکه من اغلب در سفر هستم من فوتبال دوست دارم.
Ich mag Fußball, besonders wenn meine Mannschaft gewinnt. U من فوتبال دوست دارم بویژه وقتی که تیمم می برد.
Familienzimmer {n} U اتاق خوانوادگی
Badezimmer {n} U اتاق حمام
Was für ein charmantes Zimmer! U چه اتاق فریبایی!
Doppelzimmer {n} U اتاق دونفره
Einzelzimmer {n} U اتاق یکنفره
Dachstube {f} U اتاق زیرشیوانی
Kinderzimmer {n} اتاق بچه
Billardzimmer {n} U اتاق بیلیارد
Einzelzimmer {n} U اتاق یک نفره
Hobbyraum {m} U اتاق سرگرمی
Bohnerwachs {n} U واکس کف اتاق
Folterkammer {f} U اتاق شکنجه
Ankleideraum {m} U اتاق رخت کن
Bootsverleih {m} U کرایه اتاق
Amtsstube {f} U اتاق اداره
Kreißsaal {m} U اتاق زایمان
Verhandlungssaal {m} U اتاق دادگاه
Doppelzimmer {n} U اتاق دو تخته
Einbettzimmer {n} U اتاق یک نفره
Estrich {m} U مصالح کف اتاق
Empfangszimmer {n} U اتاق پذیرایی
Besprechungszimmer {n} U اتاق کنفرانس
Arbeitszimmer {n} U اتاق مطالعه
Einbettzimmer {n} U اتاق یک تختخوابه
Diele {f} U تخته کف اتاق
Bootsvermietung {f} U کرایه اتاق
Beratungszimmer {n} U اتاق مشاوره
Fußbodenbelag {m} U کف پوش اتاق
Fußbodenbelag {m} U پوشش کف اتاق
Ankleidezimmer {n} U اتاق رخت کن
Amtsstube {f} U اتاق دفتر
Fremdenzimmer {n} U اتاق اجاره ای
Wartezimmer {n} U اتاق انتظار
Schwesternzimmer {n} U اتاق پرستار
Ich muss gestehen, dass ich gegen ihn irgendwie voreingenommen bin. U من باید اعتراف بکنم که تا حدی تمایل به تنفر از او [مرد] را دارم.
Ich kann mich noch erinnern, auch wenn [wiewohl] es schon lange her ist. [wenn es auch schon lange her ist.] U با اینکه خیلی وقت از آن گذشته است من هنوز به خاطرش دارم.
Coupé {n} U اتاق داخل ترن
Dreibettzimmer {n} U اتاق سه تخت خوابه
Notfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Klausur {f} U اتاق راهبان [دین]
Rettungsstelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer. U اتاق من اشکال دارد.
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار [کارگاه ]
Cockpit {n} U اتاق خلبان [هواپیما]
Es gibt kein [warmes] Wasser. U آب [گرم] نیست. [در اتاق]
Dachstube {f} U اتاق زیر شیروانی
Dachkammer {f} U اتاق زیر شیروانی
Dachboden {m} U اتاق زیر شیروانی
Erker {m} U شاه نشین [اتاق]
Das Zimmer ist schmutzig. U اتاق کثیف است.
nicht an der Tastatur U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
eigenes Bad U با حمام [اتاق هتل]
Notaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Notaufnahmestelle {f} U اتاق عمل اورژانس
Unfallstation {f} U اتاق عمل اورژانس
Ich möchte ein Dreibettzimmer. U من یک اتاق سه تخته میخواهم.
OP-Schwester {f} U پرستار اتاق عمل
abwesend vom Computer U دور از کامیوتر [در اتاق چت]
Notfallaufnahme {f} U اتاق عمل اورژانس
Operationsschwester {f} U پرستار اتاق عمل
Ich möchte ein Doppelzimmer. U من یک اتاق دو نفره می خواهم.
Ich möchte ein Einzelzimmer. U من یک اتاق یک نفره می خواهم.
Ich nehme es. U من این [اتاق] را برمیدارم.
Rinder [Zimmer] in übelstem Zustand U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
Maria ist im Zimmer nebenan. U ماری در اتاق پهلویی است.
Haben Sie etwas günstigeres? U ارزانتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas helleres? U روشنتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas ruhigeres? U ساکت تر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas mit Aussicht? U با منظره دارید؟ [اتاق هتل]
Arbeitszimmer {n} U اتاق کار یا تدریس [در خانه]
gemischtes Mehrbettzimmer {n} U اتاق چند خوابه مختلط
Bleikammerverfahren {n} U فرایند اتاق سربی [شیمی]
Das Zimmer ist laut. U اتاق [در جای] پر سروصدایی است.
Das Zimmer ist verschimmelt. U اتاق کپک زده است.
Das Zimmer ist verraucht. U اتاق دود گرفته است.
Das Zimmer ist stinkig. U اتاق بوی گند می دهد.
Ich möchte ein Doppelbettzimmer. U من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Haben Sie ein Zimmer? U یک اتاق دارید؟ [گفتگو روزمره]
Ich möchte ein Zimmer für drei Personen. U من یک اتاق برای سه نفر می خواهم.
Haben Sie etwas besseres? U بهتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas kleineres? U کوچکتر از این دارید؟ [اتاق]
Haben Sie etwas größeres? U بزرگتر از این دارید؟ [اتاق]
Kochnische {f} U گوشه اتاق برای آشپزی
Dachbodenleiter {f} U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Dachbodenleiter {f} U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Das Zimmer ist zu heiss [kalt] . U اتاق بیش از حد داغ [سرد] است.
mieten U کرایه کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
Bett im Mehrbettzimmer {n} U تخت خواب در اتاق چند تختخوابه
nur mit Waschbecken U فقط با دست شویی [اتاق در هتل ]
Haben Sie etwas auf einer höheren Etage? U در طبفه بالاتر دارید؟ [اتاق هتل]
Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
Bude {f} U اتاق خصوصی [در خانه] [اصطلاح روزمره]
Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren. U من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen. U ما باید اتاق را آماده [مرتب] کنیم.
mieten U اجاره کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
Haben Sie etwas auf einer niedrigeren Etage? U در طبقه پایینتر دارید؟ [اتاق هتل]
Wann muss ich das Zimmer verlassen? U کی باید از اتاق [هتل ] بیایم بیرون؟
Wie viel Betten pro Zimmer? U چند تا تخت خواب در هر اتاق [هست] ؟
Das Zimmer ist muffig. U اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Ich hab's eilig. Mach' mir rasch ein Brötchen. Das ess' ich dann unterwegs aus der Faust.t U من عجله دارم. برایم یک ساندویچ کوجک سریع درست بکن. آن را بعد در راه می خورم.
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer? U قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Zimmer frei U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Privatzimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Haben Sie WLAN im Zimmer? U شبکه بیسیم رایانه در اتاق دارید؟ [در هتل]
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen? U بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Gästezimmer {n} U اتاق برای اجاره [در خانه شخصی] [در آگهی]
Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren. U من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
Wie kann ich das Zimmer kühler [wärmer] machen? U چطور می توانم اتاق را سردتر [گرمتر] بکنم؟
Suite {f} U اتاق [با آشپزخانه کوچک و حمام و میز نهار]
Mehrbettzimmer nur für Frauen U اتاق چند تخت خوابه فقط برای بانوان
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
fliessendes Wasser U دستشویی در اتاق است ولی توالت و حمام نیست [مهمانسرا]
Haben Sie ein rollstuhl-gängiges Zimmer? U شما یک اتاق که قابل دسترس صندلی چرخ دار باشد دارید؟
Ich kann nicht richtig und genau Deutsch sprechen, weil ich seit ein paar Monaten in Deutschland angekommen bin. Ich bin dabei mir langsam Deutsch beizubringen. من نمیتوانم درست وصحیح آلمانی حرف بزنم چون چند ماه است که به کشور شما آمدم. کم کم دارم یاد میگیرم.
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
Autorisation {f} U اجازه
Autorisierung {f} U اجازه
Berechtigung {f} U اجازه
Genehmigung {f} U اجازه
Ermächtigung {f} U اجازه
Befugnis {f} U اجازه
Erlaubnis {f} U اجازه
Recent search history Forum search
0تلخ ترین جمله جهان اینه که دوست دارم اما... و شیرن ترین حرفه جهان اینه که که ...اما دوست دارم
2Maazouriat dashtan...Z.B:Ich kann nicht es dir erzählen ,ich bin ..?
1hergehen
1سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
2سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
2سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
1präposition
0جرم گیری دندان سگ در زبان آلمانی رو میخوام بدونم یک سگ دارم و میخوام از دامپزشک بپرسم آیا جرم گیری برای دندان سگ انجام میدن؟
1Wohnzimmerمعنی
0به علت بی سرپرست شدن فرزندم مجبور به ترک المان هستم نیاز شدید مالی دارم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com